گاهی اوقات ترس از یک اشتباه گرامری و یا تلفظی ساده در هنگام صحبت کردن به زبان خارجی انقدر ما را تحت استرس قرار میدهد که اغلب دوست داریم یک شنونده باشیم تا گوینده، این موقعیت ممکن است در یک کلاس درس یا یک مسافرت خارجی اتفاق بیفتد اما فراموش نکنیم هیچ کس نمیتواند اشتباهات خود را به صفر برساند حتی هنگامی که یک شخص به زبان مادری خود صحبت میکند ممکن است به صورت ناخودآگاه اشتباهاتی در حین صحبت کردن خود داشته باشد، هرچند نباید فراموش کنیم که ما می توانیم یاد بگیریم چگونه کارایی خود را در هنگام مواجهه با ترس بالا ببریم.
با توجه به اینکه در چند سال گذشته موارد بسیار زیادی همچون بحران کووید-۱۹، رکود اقتصادی، شرایط اجتماعی کشور و مطالبات مردمی و ماهیت نا آشنا این موقعیت ها باعث شده است که ترس و استرس بیش از پیش در وجود ما نهادینه شود، به نظر نویسندگان این مقاله بهتر است دیگر در فضاهایی که برای ما میتواند باعث فراموشی مشکلات روزمره شوند (مانند کلاس زبان، معاشرت با یک دوست غیر فارسی زبان و یا یک سفر خارجی) ترس را کنار بگذاریم و از توانایی خود در صحبت کردن به زبانهای دیگر لذت ببریم، حتی اگر در حین صحبت کردن اشتباهاتی داشته باشیم که همانطور که قبلاً گفته شد این اشتباهات جزئی جدایی ناپذیر از هر انسان هستند.
در ادامه به چند مورد که میتوانیم با در نظر گرفتن آنها ترس و استرس خود را تا حدی مدیریت کنیم میپردازیم:
1- از ترس خود نترسید و خجالت نکشید:
هرچند که اغلب فرهنگ ما بیباکی را ستایش میکند و تصور سنتی از یک شخص موفق فردی باهوش، سرسخت و نترس است. اما ترس، مانند هر احساسی، هدفی تکاملی و مثبت دارد پس بهتر است از ترس خود و اشتباه کردن خجالت نکشید و نترسید و ترس را به این عنوان تعبیر نکنید که نشان دهنده این است که شما جسور نیستید. در ضمن یادمان باشد ترس و هراس با یک دیگر متفاوت هستند و هراس نوعی ترس بیمورد میباشد، اما ترس میتواند به ما گوش زد کند که در یک موقعیت چالش برانگیز هستیم و باعث این شود که هوشیاری خود را بالاتر برده و اشتباه و خطای کمتری داشته باشیم. پس بهتر است دیگر نگران ترس خود نباشیم.
2- از مهارت چابکی عاطفی استفاده کنید:
چابکی عاطفی به معنی شناخت احساسات چالش برانگیز است، اگرچه هراس از اشتباه کردن می تواند افراد را فلج کند اما مهارت چابکی عاطفی درمانی بر این مشکل خواهد بود. این فرآیند با برچسب زدن به افکار و احساسات شما (تفسیرآنها) شما شروع می شود، مثلا "من احساس اضطراب می کنم زیرا نمی توانم به اندازه هم کلاسی هایم خوب و مسلط به زبان انگلیسی صحبت کنم" فراموش نکنیم که بیان ترس های خود مانند روشن کردن چراغ در یک اتاق تاریک می تواند رهگشا باشد.
مرحله بعدی پذیرش واقعیت است؛ به عنوان مثال، "من درک می کنم که مردم همیشه به شیوه های ایده آل رفتار نخواهند کرد. ممکن است فردی از شنیدن اشتباه من کمی متعجب بشود" هر حقیقتی را که باید بپذیرید فهرست کنید.
سپس نوبت به اجرای ارزش های شما می رسد؛ ارزش های مهم خود را در رابطه با تصمیم گیری در یک بحران شناسایی کنید؛ سپس از خود بپرسید که چگونه هر یک از آن ها با واقعیت های مهمی که باید بپذیرید در ارتباط هستند. به عنوان مثال برای من اینکه امروز بتوانم خلاصه داستانی را که روز قبل در منزل مطالعه کرده ام را سر کلاس ارائه کنم و چند دقیقه بدون توقف به زبان انگلیسی، فرانسه و یا هر زبان دیگری صحبت کنم یک ارزش قلمداد میشود. حال با پذیرش این واقعیت که ممکن است در حین صحبت کردن اشتباهاتی داشته باشم که برای شنوندگان عجیب باشد، با اولویت قرار دادن ارزش تعیین شده که صحبت کردن بدون توقف و به مدت چند دقیقه می باشد میتوانم از تله اضطراب از موقعیت های پیش بینی نشده خارج شوم در نتیجه هم با اعتماد به نفس بالاتری صحبت کنم و هم در صورتی که اشتباهی انجام دادم شگفت زده نشوم.
3- روی فرآیند های تمرکز کنید و نه نتایج: سعی کنید بهترین خودتان باشید و به نتیجه فکر نکنید:
اگر نگرانی های خود را به طور مؤثر به کار بگیرید، آنها میتوانند به شما کمک کنند تا تصمیمات بهتری بگیرید، هرچند که اکثر مردم این کار را انجام نمی دهند. وقتی نگران هستید، باید بر راه حلها متمرکز شوید، نه اینکه فقط روی وجود یک تهدید یا مشکل تمرکز کنید. نگرانی خود را به سمت رفتارهایی هدایت کنید که به طور واقع بینانه احتمال شکست را کاهش میدهند.فراموش نکنید ما میتوانیم فرآیند را کنترل کنیم، اما نتایج را نه!
4- تفکر خود را گسترش دهید:
هر زمان که شروع به ترسیدین از یک اشتباه میکنیم، تفکر ما پیرامون آن سناریوی خاص محدود می شود. تصور کنید شب در حال پیاده روی هستید؛ شما نگران زمین خوردن هستید، بنابراین فقط به پاهای خود نگاه میکنید.
ممکن است غیرمنطقی به نظر برسد که بتوانیم ترس خود را از اشتباه کردن، با فکر کردن به سایر مسائل کاهش دهیم. اما این استراتژی میتواند به ما کمک کند تا وارد حالت حل مسأله شویم و با تسلط بر ذهن خود بتوانیم یک ترس خاص را در خود کاهش دهد.
به عنوان مثال اگر در حین صحبت کردن به یک زبان خارجی تمام توجه ما این باشد که آیا کلمه ای که در لحظه استفاده میکنیم صحیح است و یا خیر؟ و یا تلفظی که داشتیم کاملا صحیح بود و یا خیر؟ مسلما رشته افکار ما پاره خواهد شده و اصلا نمیتوانیم صحبت خود را به اتمام برسانیم و به راحتی برای خود یک خاطره تلخ می سازیم، حال اگر ذهن خود را کنترل کرده و بیشتر تمرکزمان را روی روانی کلام بگذاریم بدون شک بعد از پایان صحبت کردن مورد تحسین سایرین قرار خواهیم گرفت.
5- ارزش اوقات فراغت در مقابله با ترس را بدانیم:
علت اصلی ترس این است که ما تهدیدات را نادیده نگیریم اما برخی افراد به ترس با هوشیاری بسیار شدید و غیر منطقی واکنش نشان میدهند، به عنوان مثال اینگونه فکر میکنند که؛ برای اینکه هنگام ارائه یک لکچر (lecture) در کلاس زبان دچار اشتباه نشوم بهتر است تمام اوقات فراغتم را وقف تمرین کنم! این یک تصمیم اشتباه هست. دقیقا مانند فردی که در یک پاسگاه فرماندهی میخواهد همیشه خودش نگهبان باشد که خیالش بابت همه چیز آسوده باشد اما باید بدانیم این نوع رفتار صرفا میتواند ارزش کوتاه مدت داشته باشد زیرا ما به استراحت و اوقات فراغت نیاز داریم تا به عقب برگردیم، رشتههای افکار خود را یکپارچه کنیم، نقاط کور را ببینیم، و خلاقانه فکر کنیم. گاهی انجام یک بازی در اوقات فراغتمان نیز میتواند آرامش از دسته رفته را به ما بازگرداند.
6- از سر و صدای مبهم قضاوت دیگران فاصله بگیرید:
یکی از پیامدهای ترس این است که باعث میشود نظارتمان به صحبت ها و رفتار دیگران در قبال خودمان به صورت چشم گیری افزایش یابد. این مسئله میتواند منجر به ورود اطلاعات اضافی بسیار زیادی به ذهن شده و ذهن را چنان غرق مسائل بی اهمیت کند که تمام کارایی خود را از دست بدهد. در نهایت بهتر است نظارت و کنترل بیش از حد را محدود کنید زیرا میتواند باعث ایجاد رفتارهای وحشتزده و غیر منطقی شود.
به قلم سارا کوهدار ، سینا جنابی
چاپ و انتشار مجدد این مقاله با ذکر منبع (آکادمی زبان های خارجی اسپیک لاین) بلامانع است.